ناگوارترین پدیدار در پدیده نسخ، تبدیل «اصطلاح نسخ» به «نظریه نسخ» میباشد؛ که توانسته مسیر اصلی مسئله را تحریف و منحرف بنماید. نگاه غالب عالمان متقدم و متأخر حوزه علوم قرآنی و علم اصول الفقه به موضوع نسخ، نگاهی غیر مسئولانه بوده که نتوانسته و یا نخواسته تمام ابعاد پیامدهای ناگوار آن را بر حجیت
مصداقیت قرآن بررسی بکنند، زیرا نگره خوشبینانه و مثبت انگارانه آنها به موضوع نسخ، نا آگاهانه و ناخواسته زمینه را برای نوعی تاریخمندی و سلب شاخصههای جاودانگی و فراگیری آن فراهم کرده.
نقد کارشناسانه میراث اسلامی و زدوده شدن رسوبات این روایتها و نگرشها، گام جدی بردارند.
خوشبختانه برخی از عالمان معاصر اسلامی و از جمله مؤلف گرامی در این زمینه گامهای سترگ و ستودنیای برداشته و با روش تحلیلی و تحقیقی صورت مسئله را پاک و خوانشی دیگر از آن ارایه دادهاند، امید است این نوع تلاشهای قابل تأمل و تقدیر، فراوانتر و فراختر پا به میان بگذاردند.
اشتراک