مسلمانان عصر اول باهوشترین، رشد یافتهترین و قویترین انسانها بودند، بنابراین خوی روحی و اجتماعی به دور از تکلف و ادعایشان، آن جایگاه رفیع را به آنان بخشیده و سایر اخلاقها به سنگینی و عزتشان افزوده بود.
چه کسی این خلق و خوی را به ایشان بخشید؟ این ویژگی ارمغان آیین اسلام بود. آنان به اسلام گرویدند و زمام امور خود را بدان سپردند، اسلام هم آنان را پیشوایان زمین قرار داد .... چون خود را تنها به اسلام نسبت میدادند، تنها از منابع آن یاری میطلبیدند و تنها بدان افتخار میورزیدند.
مسلمانان دیروز - برخلاف مسلمانان امروز - در مسیر خود، پیشاپیش گل امید تقدیم میکردند و ملتهای دیگر برای اینکه از آنان یاد بگیرند و استفاده نمایند، به ایشان میپیوستند.
امت ما عنوان بزرگی بر یک حقیقت بزرگ بود، یک حقیقت اجتماعی و سیاسی که به تمدن بهتر و فرهنگ گستردهتر میاندیشید.
جهاد بدین معنا بود که دانا دست نادان، و پیشرفته دست عقبافتاده را بگیرد.
جهاد مطلوب عبارت است از: تلاش در سازماندهی و روح بخشیدن به کالبد امتی که در بیهوشی دراز مدت فرو رفته و عرصههای زیادی از صلح و جنگ را به طور مساوی از دست داده است، این جهاد بیشتر از داد و فریاد نیاز به سکوت و حفظ و آرامش دارد.
اما امروز صدای جهاد دیگری به گوش میرسد که کور است و به دردهای قدیم و جدید ما تاآشنا. جهادی که به جای توحید امت، تفرقه میاندازد و جمهور را در دام فتنه قرار میدهد. همانا آنکه قبل از همه به سوی فتنه میشتابد به وقت فرار از همه کم حیاتر است.
اشتراک