در واقع این کتاب پاسخ به فتوایی است که متوجه مؤلف شده است و متن آن چنین است: «نظر بزرگان، علما و ائمه دین در مورد آن شخص چیست که مبتلا به مصیبتی شده و میداند در صورت ادامهی آن، دنیا و آخرتش را به تباهی میکشاند، این در حالی است که ایشان جهت نجات از آن بلای جانگداز به هر راهکاری روی آورده است، اما جز تشدید شعلهوری آن چیزی بر ان افزوده نشده است؛ پس راه حل چیست؟ و برای نجات آن باید چکار کرد؟»
... ایشان در مورد دعا و پیامدهای شوم گناه و سرانجام تقدیری و شرعی ان، چند فصل را نگاشته و راجع به گناهان کبیره نیز از جمله شرک و قتل نفس بحث رانده و سپس به بیان آفتها و مفاسد زنا و لواط پرداخته است...
در نهایت جواب را با بیان مفاسد کوتاه مدت و دراز مدت عشق به تمثال و پیکرهای دنیایی به پایان رسانده و بیان داشته که خداوند متعال این بیماری را در رابطه با دو دسته از مردم یعنی قوم لوط و گروه زنان نقل و بیان نموده است و سپس گفته: «این یک نوع درد و بیماری است که پزشکان برای درمان آن واماندهاند و از شفای آن ناامید گشتهاند. سوگند به ذات اقدس الهی که این یک بیماری لاعلاج و مزمن و یک سم کشنده است.»
اشتراک