عشق ورزیدن و دوست داشتن، عبارتست از کنش قلبی که به واسطهی آن آدمی تمایل و گرایش به سوی دیگری مییابد. هر محبی پیوسته مشتاق دیدار محبوب خود است و با بودن در کنارش احساس آرامش میکند و با احساس سعادت و خوشبختی دستوراتش را اجرا میکند و به خاطر وی جان فدایی میکند.
بیشک کسی که محب راستین خداوند باشد. پیوسته خدا را یاد، و با یاد او احساس آرامش میکند و دوست دارد که با خداوند خلوت گزیده و به مناجات با او بپردازد، بیدرنگ دستورات او را اجرا نموده و مدام در پی خشنودی او است، و در برابر همهی مقدراتش راضی و تسلیم است. نقل است: روزی شیخ شبلی از در خانهی بیماری میگذشت، طبیبی دید که دیوانهای را علاج میکرد. شیخ گفت: ای طبیب! شربت گناه داری؟ طبیب در جواب عاجز ماند.
دیوانه گفت: برو تخم تواضع و برگ پشیمانی و بیخ نیازمندی را در هاون توبه ریز و به دسته ربنا ظلمنا انفسنا بکوب و به آب ندامت حل کن و در دیگ دل بریز و به آتش محبت بجوشان و به کفچهی مودت بجنبان و به ذکر سبحان الله بیالای و در قدح عشق ریز و در سایهی الحمدلله نِه و در سحرگاه الله اکبر بنوش تا شفا یابی.
اشتراک